این وبلاگ فعلا تعطیله.چون من رو به گناه نکرده سوختن...که بهم فرصت ندادن حرف بزنم.که از من یه سناریو ساختن واسه بهانه های خودسون...چقدر سخته تا روز حقیقت صبوری کنی....که پاک باشی...لجنت کنن...که اروم بگیری یه کم....که بگی خدایا جای حقی..باید صبور بود و اروم...خدانگهدار.
ای جاااااااااان که حرف دل رو زدی
درست توی مخمصه ای که ماه گذشته گیر کرده بودم توش و سکوت کردم
سکوت کردم... سکوت کردم .. متهم شدم .. فحش خوردم ... نجابت کردم ... سکوت کردم ... سکوت کردم ..........
تو خوبی.هیچکی بهانه نمیاره.فقط شاید احساس میشد جات باید بالاتراز این حرفا باشه.ب کارت ادامه ب د.امید ک بتونی جاهای بالاتری بری.همیشه کاریو ک دوس داری بکن و ادامه بده.هیچ چیزو ب خاطر هیچ کس تطیل نکن.سعی کن نردبونیو ک میخای بری بالا بدون کمک کسی بری.تعطیلات خوش بگذره.
جی شده عزیزم ؟
ولی منم با نظر این دوستت موافقم . یکم صبر کن تا آروم بشی . بعد ممکنه نظرت عوض بشه
بوسسسسسسسس
از اینکه سر زدید ممنون.
خیر من در آن دانشگاه درس نمی خونم.
سلام
یه مدت سر نزده بودم..الان حالم گرفته شدکه اینو گفتی..امیدوارم که نظرت عوض شه و باز بنویسی...هیچی ارزشش و نداره که کاری که دوست داری نیمه کاره بذاری..از تجربیات من درس عبرت بگیر و نوشته هاتو اینجوری ول نکن..واقعا حیفه..دفعه دیگه که میام امیدوارم یه مطلب جدید و قشنگ ببینم !
شاد باشی همیشه..و کوتاه نیا!!
سلام
چی بگم /چی میشه گفت ؟ تو دنیایی که مظلوم وار قربانی می شویم ...ولی این ما هستیم که اجازه می دهیم با ما چنین کنند چراسکوت ؟چرا صبوری ؟مگر نانت می دهند به هیچ کس اجازه نده که به حریم شخصیتی تو توهینی حتی کوجک روا دارد که این حریم مقدس است و ماندگار اگر الوده حرف وسخن شود با اب زمزم هم متبرک نخواهد شد
بی خیال من یکی از فهرست کامنت هام کم شد اگه شما و خواری ام برام کامنت نزارند دیگه ژستهامبی نظر می شند.دیییی
ببخشید.....
خواهری ام